کرامات باب الحوائج اباالفضل العباس(ع)
کرامات باب الحوائج اباالفضل العباس(ع)
حجت الاسلام آقای حاج سید علی آتشی، داماد آیت الله حاج شیخ جلال آیت اللهی، از منبریهای معروف و مشهور یزد هستند که هر کس هر گونه حاجت و یا گرفتاریی دارد از ایشان درخواست توسل میکند. ایشان، شبی در منزل مرحوم حجت الاسلام وزیری نقل کردند:
یک شب حدود ساعت ۱۲ بود و ما همگی خواب بودیم، که ناگهان از خواب پریدم و شنیدم کسی حلقة درب را میکوبد. به پشت درب منزل رفتم و گفتم کیست؟ گفت: حاج آقا، من فلان شخص کلیمی هستم. سؤال کردم چه کار داری؟ گفت: جوانم مریض، و در حال جان دادن است، فورا بیایید و برای نجات وی به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام توسل جویید. گفتم: این موقع شب آمدن برایم مقدور نیست، و او شروع کرد به گریه کردن و التماس نمودن.
درب را باز کردم و وقتی حال زار او را دیدم، گفتم : صبر کن، الآن برمیگردم. به داخل منزل رفتم و استخاره کردم، بسیار خوب بود. برگشتم و به او گفتم: آدرس دقیق منزلت را به من بده و برو، تا چند دقیقه دیگر من هم میآیم. نشانی منزل را داد (البته منزل آقای آتشی با منزل آن یهودی خیلی فاصله زیادی نداشت).
آن مرد رفت و من هم مهیای رفتن شدم و به امید خدا حرکت کردم. وقتی به منزل یهودی رسیدم دیدم وی در کوچة نزدیک منزل ایستاده است. وارد منزل شدم و جوان را در حال احتضار دیدم. مادرش بر بالین جوان نشسته و گریه میکرد. فورا نشستم و به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شدم. پدر و مادر جوان گریة زیادی کردند و مدام یا ابوالفضل العباس علیه السلام! یا ابوالفضل العباس علیه السلام! میگفتند. پس از اتمام روضه، فورا از آنجا بیرون آمده و به منزل رفتم.
فردا صبح زود، مرد یهودی برای تشکر به منزل ما آمد و گفت: فرزندم شفا یافت!




